پدیده کودکان خیابانی از پیچیده ترین مسائل اجتماعی است که از دیرباز در کشورهای مختلف وجود داشته و در دهه های اخیر به علل گوناگون افزایش یافته است. پدیده کودکان خیابانی از پیچیده ترین مسائل اجتماعی است که از دیرباز در کشورهای مختلف وجود داشته و در دهه های اخیر به علل گوناگون افزایش یافته […]
پدیده کودکان خیابانی از پیچیده ترین مسائل اجتماعی است که از دیرباز در کشورهای مختلف وجود داشته و در دهه های اخیر به علل گوناگون افزایش یافته است.
پدیده کودکان خیابانی از پیچیده ترین مسائل اجتماعی است که از دیرباز در کشورهای مختلف وجود داشته و در دهه های اخیر به علل گوناگون افزایش یافته است. این پدیده یکی از معضلات گریبانگیر اکثر شهرها در جهان معاصر، به ویژه در کشورهای درحال توسعه، از جمله ایران است و به عنوان یکی از آسیب های اجتماعی، نه تنها بخش درخور توجهی از کودکان و نوجوانان را که سرمایه های آینده جامعه هستند، در معرض انواع آسیب ها قرار داده است، بلکه خانواده و جامعه را نیز با زیان های فراوانی روبرو ساخته است.
دگرگونی های تکنولوژیک و تحولات سریع اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی پیامدهای خواسته یا ناخواسته آنها، زمینه را برای بروز و گسترش آسیب های اجتماعی فراهم کرده است. پدیده کودکان کار خیابانی که از آن به عنوان «تراژدی شهری» یاد می شود، معضلی است که شهرها و جوامع معاصر، اعم از پیشرفته و در حال توسعه، با آن دست به گریبانند.
کشور ایران نیز در این مسیر از بروز و گسترس این پدیده و پیامدهای اجتماعی ناگوار آن مصون نمانده است. با توجه به اینکه پدیده کودکان کار خیابانی یکی از آسیب های اجتماعی است که به عنوان معضلی در شهرهای کشور ما رو به گسترش است، توجه علمی و برنامه ریزی مناسب پیرامون این موضوع ضروری است چرا که فشار و سختی های زندگی بر روی این کودکان معصوم فرایند طبیعی رشد جسمی، ذهنی، عاطفی و اجتماعی شان و همچنین، تکامل شخصیت و جریان اجتماعی شدن به هنجار آنان را انداخته است.
در کشور ما همچون بسیاری از کشورهای در حال توسعه، کودکان به دلایل مختلف(اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و…) با آسیب ها و مشکلات متعددی روبرو هستند. کودکان کار از جمله این افراد هستند که عمدتاً به دلایل اقتصادی، بیشترین وقت خود را در محیط های ناامن و پر مخاطره خیابان می گذرانند و در معرض خطرات گوناگون قرار دارند. آنها از حقوق اولیه خود مثل آموزش، بهداشت، تغذیه مناسب و… محرومند و در همه زمینه های رشد(جسمی، ذهنی، روانی و…) محرومند و با مشکلات فراوانی مواجه هستند و از نارسایی های زیادی رنج می برند.
به نظر می رسد پرداختن به مساله کودکان کار و خیابانی به علل مختلف از اهمیت ویژه ای برخوردار است: نخست آنکه پدیده کودکان کار و خیابان صرف نظر از آمار و تعداد آنها، خود یک مسأله اجتماعی مهم و در خور توجه در جامعه است که آثار و تبعات اجتماعی متعددی را به دنبال دارد؛ دوم اینکه کودکان کار و خیابان از محروم ترین کودکان هستند که بیشترین حقوق اساسی خود بی بهره اند، سوم آنکه کودکان کار و خیابان به علت شرایط زندگی خاصی دارند، منشأ بسیاری از رفتار های نادرست و پرخطری هستند که نه تنها به خود کودک آسیب جدی می رساند. بلکه سلامت جامعه افراد دیگر را نیز به مخاطره می اندازند.
بر حسب آیین نامه ساماندهی کودکان خیابانی، مدیریت شهری، سازمان بهزیستی، نیروی انتظامی، وزارت کشور، وزارت دادگستری، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، سازمان بیمه خدمات درمانی، صدا و سیما، هلال احمر، کمیته امداد و آموزش و پرورش، نهادهای متولی رسیدگی به معضلات کودکانی هستند که وقت خود را به هر شکلی در عرصه خیابانها در شرایط نامطلوب، سپری می کنند.گذشته از این نهادهای دولتی، نهادهای غیردولتی (NGO)ها و مؤسسات خیریه ای نیز به صورت خودجوش در این راستا عمل می کنند که هرکدام از این دستگاهها و نهادهای متولی وظایف وکارکرد خاص خود را دارند واقدامات مختلفی را دراین خصوص انجام می دهند.
با توجه به مباحث مطرح شده، می توان گفت عوامل مختلفی در شکل گیری پدیده کودکان خیابانی و کار دخیل هستند که از جمله می توان به فقر خانواده، فروپاشی خانواده(اعتیاد والدین، طلاق والدین، فوت والدین، زندان رفتن آنها)، مهاجرت و حاشیه نشینی مورد آزار جسمی گرفتن از طرف والدین اشاره کرد که به همراه خود آسیب های اجتماعی، از جمله روی آوردن کودکان به مشاغل انحرافی، بزهکاری و دست زدن به رفتارهای پر خطر را به همراه داشته است.
پسران در اکثریت هستند
ملاحظات بیانگر این است که بیشتر کودکان کار خیابانی را پسران تشکیل می دهد، به طوری که ۷/۹۴ درصد پسر و ۳/۵ درصد دختر هستند فزونی تعداد پسران خیابانی نسبت به دختران می تواند قابل توجه باشد که عوامل مختلفی درآن دخیل هستند یکی از این عوامل که می تواند مورد توجه قرار گیرد، زمینه فرهنگی جامعه است. به عبارت دیگر، در جامعه در مقایسه با پسران، نسبت به دختران در خیابان و کار آنها، حساسیت بیشتری وجود دارد و لذا دختران به راحتی اجازه حضور در خیابان پیدا نمی کنند و یا در سنین پایین تری از خیابان جمع می شوند.
عامل دیگر مهاجرت افراد از روستاها و شهر های کوچک به شهر های بزرگ و عدم ظرفیت شهرها در پذیرش آنها در کشورهای در حال توسعه، باعث شده است که این افراد جذب مشاغل مولد و بازار کار در شهرها نشوند و لذا همراه با افراد خانواده به مشاغل کاذب و انحرافی روی می آورند و کودکان آنها نیز روانه خیابان برای کار می شوند. لذا پیشنهاد می شوند دولت با سرمایه گذاری اقتصادی و فرهنگی در شهرهای کوچک و متوسط به عنوان محورهای توسعه مانع از سیل مهاجرت به مراکز استانها و پایتخت شده، با طراحی نظام های جامع حمایتی برای تحت پوشش قرار دادن خانواده های محروم شهری و تامین اجتماعی و رفاهی این خانواده ها و همچنین با اعمال نظارت بیشتر بر نواحی حاشیه شهری از طرف نهادهای انتظامی و تامین امنیت و سلامت اجتماعی محله های آسیب زا از روی آوردن کودکان به کار در خیابان ها جلوگیری کند.
در آمد پایین کودکان را به خیابان می کشاند
عامل دیگری که درخیابانی شدن کودکان تاثیر بسزایی دارد درآمد اندک خانواده ها است. فقر از عوامل اصلی موثر در شکل گیری پدیده کودکان خیابانی و کار است که رفع آن طراحی سیاست های مناسب از طرف دولت برای برقراری عدالت اجتماعی، تامین رفاه اجتماعی، کاهش تبعیض طبقاتی، در اختیار همگان گذاشتن امکانات مختلف اقتصادی، آموزشی، فرهنگی و زیر پوشش قرار دادن خانواده های فقیر و نیازمند، کمک مالی توسط سازمان های حمایتی و یا ایجاد اشتغال برای حداقل یکی از اعضای خانواده های فقیر است تا احتیاج به درآمد کودک او را روانه خیابان ها نکند از روی آوردن به مشاغل کاذب و انحرافی برای کسب درآمد برای رفع نیازهای زندگی جلوگیری کند.
نقش مهم خانواده در خیابانی شدن کودکان
یکی از عوامل بسیار مهم رفتار نا مناسب با کودکان در خانواده است که نقش موثری در خیابانی شدن کودکان داشته است . بنابراین، توجه به آموزش همگانی، به ویژه آموزش والدین به منظور تغییر نگرش های نامطلوب نسبت به کودکان از طریق رسانه های جمعی و نهادهای فرهنگی مهم و اساسی است. ضمن اینکه بین تحصیلات والدین و روی آوردن کودکان به خیابان و کار رابطه معکوس وجود دارد؛ به این معنا که هرچه سطح تحصیلات والدین پایین تر باشد، کودکان آنها بیشتر خیابانی می شوند.
قانون در زمینه کودکان خیابانی شفاف نیست
نکته دیگر مربوط به اصلاح قوانین کار است ،اصلاح و شفاف سازی قوانین کار کودکان و توجه به کنوانسیون های بین المللی در حوزه کار کودکان می تواند بستر قانونی لازم برای ساماندهی این مسئله را فراهم کند.شفافیت می تواند تکلیف نهادهاو دستگاههای مسئول در این حوزه را مشخص کند و برخوردهای هماهنگ و قانونی به جای اقدامات پراکنده اجرایی شوند.تنها با شفافیت قوانین است که حد و مرز کار قانونی و غیرقانونی مشخص شده و نهادهای ذیربط امکان فعالیت منسجم و یکپارچه پیدا می کنند.ایجاد هماهنگی میان نهادها وادارات ودستگاههای اجرایی برای ایجاد یک رویه سیاستی هماهنگ می تواند از حجم بالای سردرگمی در برخورد با مسئله بکاهد. اگر مسئولیت قانونی هر نهاد در برخورد با مسئله روشن شود و بر شیوه عملکرد این نهادها از طریق نهادهای بالاتر نظارت وجود داشته باشد، مجموعه اقدامات مؤثرتری برای مقابله با این پدیده شکل خواهد گرفت.
سمن ها به کمک بیایند
یکی از راهکارهایی که میتوان در جهت کاهش تعداد کودکان خیابانی اتخاذ کرد ، ایجاد زمینه و بستر مناسب برای مشارکت نهادهای غیردولتی ها(NGO)ها و خیریه در این حوزه است اما متأسفانه در ایران مداخله در آسیب های اجتماعی معمولاً با نگاه امنیتی بوده و برخوردی عمدتاً قهری دارند. از سوی دیگر نهادهای غیردولتی بیشتر رویکرد خدماتی دارند و به دنبال بهبود شرایط زندگی افراد آسیب پذیر می باشند لذا فراهم کردن زمینه برای دخالت بیشتر این نهادها، رویکردی انسانی به اقشار ضعیف در جامعه است و می تواند به ارتقاءی کیفیت زندگی کودکان کمک کند .
«علی اصغر مونسان،
کارشناس ارشد برنامه ریزی شهری»
(منبع خبر: gmail)
این مطلب بدون برچسب می باشد.
تمامی حقوق این سایت متعلق به ماهنامه سراسری آبرومند محفوظ است.
طراحی سایت : ساینا مارکتینگ